امنيت پيش از ظهور
الف) هرج و مرج و ناامني
بر اثر تجاوز قدرت هاي بزرگ، امنيت از ميان حکومت هاي کوچک و ملت هاي ضعيف رخت برخواهد بست و ديگر آزادي و امنيت مفهومي نخواهد داشت. قدرت هاي حاکم بر جهان آن چنان عرصه را بر ملل ضعيف تنگ مي کنند و تجاوز به حقوق ملت ها را تا آن جا گسترش مي دهند که مردم اجازه ي نفس کشيدن هم نمي يابند.پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آن دوران را چنين ترسيم مي کند: « به زودي امت ها ( پيروان ديگر آيين ها و مکاتب) بر ضد شما وارد عمل خواهند شد؛ آن گونه که گرسنگان به ظروف غذا حمله ور مي شوند ». شخصي گفت: از آن جهت که در آن زمان در اقليت به سر مي بريم، اين گونه مورد هجوم قرار خواهيم گرفت؟ پيامبر فرمود: « تعداد شما در آن زمان بسيار خواهد بود، ولي چون خس و خاشاک روي سيل خواهيد بود. خداوند، مهابت و عظمت شما را از دل دشمنانتان خارج ساخته، بر دل هاي تان سستي خواهد افکند ». کسي پرسيد: از رسول خدا! اين وهن و سستي به علت چيست؟ فرمود: « دنيا دوستي و ناخوش داشتن مرگ ». (1)
اين دو خصلت زشت که رسول مکرم از آن ياد کرده است، کافي است که ملتي را از رسيدن به آزادي و دفاع از ارزش هاي خود باز دارد و آنان را به زندگي ذلت بار تحت هر شرايطي انس دهد؛ هر چند با از دست دادن دين و اصول مکتب باشد.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « ظهور مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هنگامي خواهد بود که دنيا آشفته و پراز هرج و مرج گردد و گروهي به گروه ديگر يورش برند؛ (2) نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نيرومند بر ضعيف ترحم نمايد. در چنين هنگامي خداوند به او اجازه قيام مي دهد ». (3)
ب) ناامني راه ها
دامنه ي هرج و مرج و ناامني به راه ها نيز کشيده خواهد شد و بي رحمي گسترش مي يابد. در اين زمان خداوند، مهدي را بر خواهد انگيخت و دژهاي گمراهي را به دست توانمند او فتح مي کند. مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تنها به گشودن قلعه هاي استوار نمي پردازد؛ بلکه دل هاي بسته به روي حقايق و معنويت را نيز مي گشايد و براي قبول حقايق آماده مي سازد.رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) خطاب به دختر گران قدرش مي فرمايد: « سوگند به آن خدايي که مرا به حق برانگيخت، به راستي مهدي اين امت از نسل حسنين (عليه السلام) است. هنگامي که جهان را هرج و مرج و نابساماني فرا گيرد و فتنه ها ( يکي پس از ديگري ) آشکار گردد. جاده ها و راه ها ناامن شود و برخي بر عده اي هجوم برند؛ نه بزرگ بر کوچک ترحم کند و نه کوچک بر بزرگ احترام گذارد؛ در چنين هنگامه اي خداوند، شخصي از نسل اين دو ( امام حسن و امام حسين (عليه السلام) )را بر مي انگيزد تا دژهاي گمراهي را ( درهم شکند و ) فتح کند و دل هايي را که پرده ي جهل و ناآگاهي آنها را فرو پوشانده ( و از درک حقايق محجوب ساخته است ) بگشايد. او در آخرالزمان به پا مي خيزد- همان گونه که من در اول زمان به پا خاستم- و دنيا را پراز عدل و داد مي کند؛ همان گونه که از ظلم و جور پر شده است ». (4)
ج) جنايات هولناک
جنايات ستمگران و جلادان در طول تاريخ بسيار سهمگين و وحشتناک بوده است. صفحات تاريخ پر از ستم ها و ظلم ها و جناياتي است که فرمانروايان ستمگر و خون آشام بر ملت هاي محروم روا داشته اند که چنگيز، هيتلر و آتيلا نمونه هايي از آنان هستند.اما جناياتي که پيش از ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در جهان رخ مي دهد، از هولناک ترين جناياتي است که مي توان تصور کرد. اعدام کودکان خردسان به وسيله ي چوبه هاي دار، سوزاندن کودکان و فرو بردن آنان در مايعات گداخته، قطعه قطعه کردن آدمها با اره و ميله هاي آهني و آسياب ها، حوادث تلخي است که پيش از برپايي حکومت عدل جهاني، به وسيله ي حکومت هايي که خود را مدافع حقوق بشر مي دانند، رخ مي دهد. با بروز چنين وحشي گري هايي است که اهميت حکومت حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) - که به تعبير روايات، پناه محرومان است- آشکار مي گردد.
علي (عليه السلام) حوادث تلخ آن روزگار را چنين ترسيم مي کند: « همانا سفياني، گروهي را مأمور مي کند تا کودکان را در محلي جمع کنند؛ آن گاه روغن را براي سوزاندن آنان داغ مي کند؛ کودکان مي گويند: اگر پدران ما با تو مخالفت کردند، گناه ما چيست، که بايد سوزانده شويم؟ او دو تن به نام هاي حسن و حسين را از ميان کودکان بيرون مي کشد و به دار مي آويزد. پس از آن به سوي کوفه مي رود و همان رفتار ( وحشتناک پيشين ) را با کودکان آن جا انجام مي دهد و دو کودک به همان نام ها را بر در مسجد کوفه به دار مي زند و از آن جا بيرون مي رود و باز جنايت مي کند و در حالي که در دستش نيزه اي قرار دارد، زني باردار را دستگير مي کند و آن را به يکي از يارانش مي سپارد و فرمان مي دهد که در وسط خيابان به او تجاوز کند. او پس از تجاوز، شکم زن را مي درد و جنينش را بيرون مي آورد و هيچ کس نمي تواند چنين وضعيت هولناکي را تغيير دهد ». (5)
امام صادق (عليه السلام) در خبر لوح مي فرمايد: « ... خداوند رحمت خويش را به وسيله ي فرزند دختر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) کامل مي گرداند؛ همان کسي که کمال موسي، ابهت عيسي و صبر و استقامت ايوب پيامبر را داراست. دوستان من، در دوران ( پيش از ظهور ) او خوار و ذليل باشند و سرهاي شان، همانند سرهاي اهالي ترک و ديلم ( براي حکام و ظالمان ) هديه برده مي شود. آنان کشته شوند و سوزانده گردند و ترسان، وحشت زده و هراسناک باشند. زمين از خود نشان رنگين شود و ناله و فرياد در ميان زنانشان زياد گردد. آنان دوستان واقعي من هستند. او به وسيله ي آنان هر فتنه کور و تاريکي را دفع مي کند و زلزله ها ( و ناآرامي ها ) را برطرف مي سازد و زنجيرها و بندهاي اسارت را از ايشان بر مي دارد. درود خدا بر آنان باد که ايشان همان هدايت شدگانند ». (6)
ابن عباس مي گويد: « سفياني و فلاني خروج مي کنند و با هم مي جنگند؛ به گونه اي که ( سفياني ) شکم زنان را مي درد و کودکان را در ديگ هاي بزرگ مي گذارد و مي سوزاند ». (7)
ارطات مي گويد: سفياني هر کس را که با او مخالفت کند، مي کشد. با اره ها مخالفانش را به دو نيم مي کند و با ديگ ها آنان را نابود مي سازد. اين ستم ها، شش ماه به طول مي انجامد. (8)
د) آرزوي مرگ زندگان
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « سوگند به آن که جانم در دست اوست، دنيا به پايان نمي رسد تا آن که زماني فرا رسد که مردم به هنگام عبور از گورستان، خود را روي قبر انداخته، مي گويد: اي کاش من به جاي صاحب اين قبر بودم. در حالي که مشکل او بدهکاري نيست؛ بلکه گرفتاري ها و فشار روزگار و ظلم و جور است ». (9)از ذکر کلمه رجل در روايت، دو مطلب استفاده مي شود: يکي اين که گرفتاري ها و مشکلات آن دوران و به دنبال آن آرزوي مرگ، به طايفه، ملت و گروه خاصي اختصاص ندارد و همه از حوادث ناگوار در رنج و عذاب خواهند بود. دوم اين که تعبير مرد نشان دهنده ي شدت فشار و سختي آن روزگار است؛ زيرا غالباً مرد در برابر مشکلات و نابرابري ها بيش از زن مقاومت مي کند و از اين که مردان تاب و تحمل مشکلات و رنج هاي آن روزگار را ندارند، استفاده مي شود که مشکل بسيار برزگ و کمرشکن است.
ابوحمزه ثمالي مي گويد: امام باقر (عليه السلام) فرمود: « اي ابا حمزه! حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قيام نمي کند، مگر در دوراني که خوف و ترس شديد و مصيب ها و فتنه ها ( بر جامعه ) حاکم باشد و گرفتاري و بلا دامنگير مردم شود و پيش از آن، بيماري طاعون شيوع يابد، درگيري شديد و مهلکي ميان عرب اتفاق افتد، اختلاف شديد بين مردم حاکم شود، از هم گسيختگي در دين و آيين آنان رخ دهد و وضعيت مردم تغيير کند تا جايي که هر آرزومندي هر شب و روز- از آن چه از درنده خويي مردم و تجاوز آنان به حقوق يک ديگر مي بيند- آرزوي مرگ مي کند ». (10)
حذيقه ي صحابي، از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي کند: « به يقين زماني بر شما فرا مي رسد که انسان در آن روزگار، آرزوي مرگ مي کند؛ بدون آن که از جهت فقر و تنگ دستي در فشار باشد ». (11)
ابن عمر مي گويد: به يقين زماني بر مردم بيايد که مؤمن در اثر شدت گرفتاري ها و بلاهاي روي زمين، آرزو کند که يا کاش که خود و خانواده اش بر کشتي سوار مي شدند و در دريا به سر مي بردند.(12)
هـ) به اسارت رفتن مسلمانان
حذيفة بن اليمان مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ضمن برشمردن مشکلاتي که مسلمانان با آن رو به رو خواهند شد، فرمود: « در اثر فشارهايي که بر آنان وارد مي شود، آزاده ها را مي فروشند وزنان و مردان به بردگي اقرار مي کنند. مشرکان، مسلمانان را به استخدام و مزدوري خود رد مي آورند و آنان را در شهرها مي فروشند و کسي بر اين امر دل گير نمي شود؛ نه نيکان و نه بدان و فاجران.اي حذيفه! گرفتاري بر اهل آن دوران ادامه مي يابد؛ به گونه اي که مأيوس مي شوند و به فرج و گشايش گمان بد مي برند. در اين موقع خداوند، مردي از پاکان عترت من و نيکان فرزندانم را که عادل، مبارک و پاک مي باشد، مي فرستد و از ذره اي چشم پوشي و اغماض نمي کند. خداوند دين، قرآن، اسلام و اهل آن را به کمک او، عزيز و شرک را ذليل مي کند. او همواره از خداوند بيمناک است و هرگز به خويشاوندي خود [ با من ] مغرور نمي شود؛ سنگي روي سنگ نمي گذارد واحدي را شلاق نمي زند، مگر به حق و براي اجراي حد. خداوند به سبب او، بدعت ها را محو و فتنه ها را نابود مي کند و در حق را باز و درهاي باطل را مي بندد و اسيران مسلمان را- در هر نقطه اي که هستند- به وطن خودشان باز مي گرداند ». (13)
و) فرورفتن در زمين
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « به يقين، بر اين امت، روزگاري فرا رسد که روز را به شب رسانند، در حالي که از يک ديگر بپرسند، زمين امشب چه کساني را فرو برد، هم چنان که از يک ديگر مي پرسند از فلان قبيله چه کساني زنده مانده اند و آيا از فلان خاندان کسي زنده مانده است؟ ». (14)شايد اين سخنان کنايه از جنگ و کشتار در آخر زمان باشد که با استفاده از سلاح هاي پيشرفته و کشتار جمعي، هر روز تعداد زيادي کشته مي شوند و شايد بر اثر کثرت گناه، زمين اهلش را فرو مي برد. و يا به علل ديگري که ما آن را نمي دانيم.
ز) افزايش مرگ هاي ناگهاني
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « از نشانه هاي رستاخيز، بيماري فلج و مرگ ناگهاني است ». (15) نيز مي فرمايد: « قيامت بر پا نمي گردد، تا اين که مرگ سفيد ظاهر شود ». گفتند: يا رسول الله! مرگ سفيد چيست؟ فرمود: « مرگ ناگهاني ». (16)امير مؤمنان (عليه السلام) مي فرمايد: « پيش از ظهور قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مرگ سرخ و سفيد وجود دارد... مرگ سفيد طاعون است ». (17)
امام محمد باقر (عليه السلام) مي فرمايد: « قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قيام نمي کند، مگر در روزگاري که ترس شديد حاکم باشد و پيش از آن نيز طاعون شيوع يابد ». (18)
ح) نااميدي جهانيان از نجات
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمود: « اي علي! ظهور مهدي در هنگامي است که شهرها دگرگون شده، بندگان خدا ضعيف مي شوند و از فرج و ظهور مهدي مأيوس مي گردند. در اين هنگام مهدي قائم از فرزندان من ظاهر مي گردد ». (19)ابوحمزه ثمالي مي گويد: امام باقر (عليه السلام) فرمود: « قيام و ظهور مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به هنگام نااميدي و يأس مردم از گشايش در کارها و فرج حضرتش مي باشد ». (20)
علي (عليه السلام) در اين باره مي فرمايد: « به يقين از اهل بيت من، کسي به جانشيني من خواهد نشست و جانشيني او پس از دوراني سخت و مصيب بار خواهد بود؛ دوراني که بلا و گرفتاري در آن شدت مي يابد و اميدها از بين مي رود ». (21)
ط) نداشتن دادرس و پناه
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « بلا و گرفتاري چنان بر اين امت فرود مي آيد که انسان هيچ پناهگاهي که از ظلم به آن پناه برد، نمي يابد ». (22)نيز مي فرمايد: « در آخر الزمان بلاي شديد بر امت من از سوي حکومت هاي شان نازل مي شود، به گونه اي که مؤمن پناهي نمي يابد که از ستم به آن پناه آورد ». (23)
در روايت ديگري مي فرمايد: « بر شما بشارت باد به مهدي از فرزندان فاطمه. وي از جانب مغرب ظاهر مي شود و زمين را از عدل پر مي کند ». گفته شد: اي رسول خدا! ( اين ظهور ) در چه زماني خواهد بود؟ حضرت فرمود: « هنگامي که قاضيان رشوه گير و مردم فاجر شوند ». عرض شد: مهدي چگونه خواهد بود؟ فرمود: « از اهل و خاندان خود ( جدا شده ) تنهايي اختيار مي کند و از وطن خود دور مي باشد و در غربت زندگي مي کند ». (24)
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: « آن چه که به انتظارش هستيد، نخواهيد ديد، مگر زماني که چون ( ماده ) بز مرده اي شويد که در زير چنگال هاي درندهاي قرار گرفته است که برايش فرق نمي کند بر کجا دست گذارد. در آن هنگام نه محلي دوردست از تجاوز داريد که به سوي آن بالا رويد و نه پناهي داريد که به آن تکيه دهيد ». (25)
ي) جنگ و کشتار و فتنه ها
از روايات استفاده مي شود که پيش از قيام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) جنگ و کشتار همه جا را فرا مي گيرد. برخي از روايات سخن از فتنه ها دارد، تعدادي از روايات، از جنگ هاي پياپي خبر مي دهد و رواياتي درباره ي کشتار انسان ها به وسيله ي جنگ و بيماري هاي ناشي از آن چون طاعون، سخن به ميان مي آورد.رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « پس از من چهار فتنه به شما خواهد رسيد: در فتنه ي اول، خون ها مباح شمرده مي شود و کشتار زياد مي گردد. در فتنه ي دوم، خون ها و اموال حلال مي شود و قتل و غارت اموال بسيار مي گردد. در فتنه ي سوم، خون ها و مال ها و نواميس مردم مباح شمرده مي شود و علاوه بر قتل و غارت، ناموس انسان ها نيز در امان نمي ماند. در فتنه ي چهارم- که فتنه اي است کر و کور و بسيار سخت و چون کشتي متلاطم و مضطرب در دريا- هيچ کس از آن فتنه پناهي نمي يابد. فتنه از شام به پرواز در مي آيد و عراق را فرا مي گيرد و دست و پاي جزيره- حجاز- به آن اغشته مي شود. گرفتاري ها مردم را از پاي درمي آورد و چنان مي شود که کسي توانايي چون و چرا ندارد و از هر سويي که فروکش مي کند از سوي ديگر شعله ور مي گردد ». (26)
در حديث ديگري مي فرمايد: « پس از من فتنه هايي پديد مي آيد که راه نجاتي از آن نخواهد بود. در آنها جنگ، فرار و آوارگي است. پس از آن فتنه هايي خواهد بود که از فتنه هاي پيشين شديدتر است. هنوز فتنه اي فروکش نکرده که فتنه ي ديگري شعله ور، مي شود تا جايي که هيچ خانه يا از خانه عرب ها باقي نمي ماند که اين آتش در آن نرفته باشد و هيچ مسلماني نمي ماند که آن فتنه به او نرسيده باشد. آن گاه مردي از خاندان من ظهور مي کند. (27)
نيز مي فرمايد: « به زودي پس از من فتنه اي رخ خواهد داد که اگر از هر سو آرام گيرد، از دو سوي ديگر گسترش مي يابد تا اين که منادي از آسمان فرياد مي زند: امير و فرمانده ي شما حضرت مهدي است ». (28)
در اين روايت سخن از فتنه اي است که پيش از ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فراگير خواهد شد، ولي در روايات ديگر با صراحت از جنگ هاي خانمان سوز سخن به ميان آمده است که به ذکر آن مي پردازيم.
عماي ياسر مي گويد: پيام و دعوت اهل بيت پيامبرتان در آخر الزمان اين است که از هر گونه درگيري پرهيز کنيد تا زماني که رهبران از اهل بيت را ببينيد؛ آن گاه که ترک ها با روميان مخالفت کنند و جنگ ها درزمين بسيار شود ». (29)
تعدادي از روايات، از قتل و کشتاري سخن مي گويد که پيش از ظهور مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به وقوع مي پيوندد. برخي از اين روايات، تنها کشتار را يادآور مي شود و برخي وسعت کشتار را نيز مشخص مي کند.
امام رضا (عليه السلام) در اين باره مي فرمايد: « پيش از ظهور امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) کشتارهاي پياپي و بي وفقه رخ خواهد داد ». (30)
ابو هريره مي گويد: در شهر مدينه کشتاري خواهد شد که در آن، منطقه ي « احجاز الزيت » (31) از هم مي پاشد و فاجعه ي « حره » (32) در برابر آن، مانند ضربه ي تازيانه اي بيش نيست؛ آن گاه که- پس از کشتار- به اندازه ي دو فرسنگ از مدينه دور شوند، با حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيعت مي شود. (33)
ابو قبيل مي گويد: شخصي از بني هاشم زمان حکومت را به دست مي گيرد و تنها بني اميه را قتل عام مي کند، به طوري که جز عده ي اندکي، کسي از آنان بر جاي نمي ماند. پس از آن، فردي از بني اميه خروج مي کند و در مقابل هر نفر، دو تن را مي کشد؛ چنان که جز زنان کسي باقي نمي ماند. (34)
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين مي فرمايد: سوگند به خدايي که جانم در دست ( قدرت ) اوست، دنيا پايان نمي يابد تا اين که زماني فرا رسد که نه قاتل بداند براي چه دست به قتل زده است و نه علت کشته شدن مقتول مشخص باشد و هرج و مرج همه جا را فرا مي گيرد؛ در چنان زماني، قاتل و مقتول به جهنم مي روند ». (35)
امير مؤمنان (عليه السلام) مي فرمايد: « پيش از ظهور قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) جهان دچار دو نوع مرگ مي شود: مرگ سفيد و سرخ. مرگ سرخ با شمشير ( اسلحه ) است و مرگ سفيد با طاعون است ». (36)
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: « براي قائم ال محمد، دو غيبت است که يکي طولاني تر از ديگري است. در آن دوران، مردم را مرگ و کشتار فرا مي گيرد ». (37) جابر مي گويد: از امام باقر (عليه السلام) پرسيدم: در چه زماني اين امر ( قيام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ) روي خواهد داد؟ امام در پاسخ فرمود: « اي جابر! چگونه اين امر تحقق يابد در حالي که هنوز بين حيره (38) و کوفه تعداد کشته ها زياد نشده است ». (39)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: « پيش از ظهور قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) دو نوع مرگ پديدار مي گردد: مرگ سرخ و مرگ سفيد. به اندازه اي از انسان ها کشته مي شوند که از هر هفت نفر، پنج تن نابود مي گردند ». (40)
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: « حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ظهور نمي کند، مگر اين که يک سوم مردم کشته شوند و يک سوم بميرند و يک سوم باقي بمانند ». (41)
از امير المؤمنين (عليه السلام) پرسيدند: « آيا براي ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) علامت و نشانه اي است؟ فرمود: « نعم، قتل فظيع و موت سريع و طاعوت شنيع ». (42)
و به نقل ارشاد القلوب (43) :« قتل ذريع » يعني با سرعت و عالمگير.
و به نقل مدينة المعاجز (44) : « قتل رضيع » يعني لئيم و پست.
و به نقل حلية الابرار (45) :قتل « فضيع » يعني ناگوار.
« آري، براي ظهور حضرت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نشانه هايي است، از جمله کشتارهاي عالمگير و ناگوار و پست و مرگ هايي سريع و پي در پي و شيوع طاعون ».
محمد بن مسلم مي گويد: امام صادق (عليه السلام) فرمود: « امام زمان ظهور نمي کند، مگر اين که دو سوم مردم جهان از بين بروند ». عرض شد: اگر دو سوم مردم کشته شوند، پس چه تعداد خواهند ماند؟ فرمود: « آيا راضي نيستيد ( و دوست نداريد ) از يک سوم باقي مانده باشيد؟ ». (46)
امام صادق (عليه السلام) فرموده است: « امر ( ظهور ) تحقق نمي يابد تا اين که نه دهم (9/10 ) مردم نابود شوند ». (47)
علي (عليه السلام) مي فرمايد: « ... در آن روزگار از مردم جز يک سوم (1/3) آنان، کسي بر جاي نمي ماند ». (48)
پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « از هر ده هزار نفر، نه هزار و نه صد تن به قتل مي رسند و جز تعداد اندکي، جان سالم به در نمي برند ». (49)
ابن سيرين مي گويد: حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ظهور نمي کند تا اين که از هر نه نفر، هفت تن کشته شوند. (50)
از مجموع روايات نکات زير استفاده مي شود:
1. پيش از ظهور مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) کشتارهايي رخ مي دهد و تعداد زيادي از انسان ها کشته مي شوند و افرادي که باقي مي مانند کمتر از کشته شدگان هستند.
2. تعدادي از کشته شدگان در جنگ کشته مي شوند و تعدادي ديگر به واسطه بيماري هاي مسري که به احتمال قوي از کشته هاي به جا مانده ي جنگ، توليد شده است، جان مي سپارند. هم چنين احتمال دارد که اين گروه به وسيله ي سلاح هاي شيميايي و ميکروبي که بيماري توليد مي کنند، جان دهند.
3. در ميان اقليتي که باقي مي مانند، شيعيان و دوست داران امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هستند؛ زيرا آنان هستند که با مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بيعت مي کنند. نيز در سخن امام صادق (عليه السلام) آمده بود که آيا راضي نيستيد از يک سوم باقي مانده باشيد؟
پينوشتها:
1- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« يوشک أن تداعي عليکم الأمم کما تداعي القوم إلي قصعتهم ». قال: قيل: من قلهٍ؟ قال: « لا، ولکنه غثناء کغثناء السيل يجعل الوهن في قلوبکم، و ينزع الرعب من قلوب عدوکم بحبکم الدنيا و کراهتکم الموت ». طيالسي، مسند، ص 133؛ ابي داود، سنن، ج4، ص 111؛ المعجم الکبير، ج2، ص 101.
2- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« و ذلک عند ما يصير الدنيا هرجاً و مرجاً، و يغار بعضهم علي بعض، فلا الکبير يرحم الصغير، و لا القوي يرحم الضعيف، فحينئذ يأذن الله له بالخروج ». بحار الانوار، ج36، ص 335؛ ج52، ص 380.
3- همان، ج52، ص 154.
4- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« يا فاطمه؛ و الذي بعثني بالحق؛ إن منهما- أي الحسن و الحسين (عليه السلام) - مهدي هذه الأمه إذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً، و تظاهرت الفتن، و تقطعت السبل، و أغار بعضهم علي بعض، فلا کبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر کبيراً، فيبعث الله عزوجل عند ذلک منهما من يفتح حصون الضلاله و قلوبا غلفا، يقوم بالدين في اخر الزمان کما قمت به في أول الزمان، و يملأ الدنيا عدلاً کما ملئت جوراً ». عقد الدرر، ص 152؛ بحار الانوار، ج52، ص 266؛ احقاق الحق، ج13، ص 116؛ الاربعون حديثاً، (ابو نعيم ) ذخائر العقبي، ص 135؛ ينابيع الموده، ص 426.
5- قال أمير المؤمنين (عليه السلام) :« ثم يبعث- أي السفياني- فيجمع الأطفال، و يغلي لهم الزيت، فيقولون: إن کان أباؤنا عصوک، فما ذنبنا، فيأخذ منهم اثنين اسمهما حسناً و حسيناً فيصلبهما، ثم يسير إلي الکوفه، فيفعل بهم کما فعله بالأطفال، و يصلب علي باب مسجدها طفلين اسمهما حسن و حسين... و يخرج السفياني و بيده حربه، فيأخذ امرأه حاملاً فيدفهما إلي بعض أصحابه و يقول: افجر بها في وسط الطيرق، فيفعل ذلک و يبقر بطنها قيسقط الجنين من بطن أمه، فلا يقدر أحد أن بغير ذلک ». عقد الدرر، ص 94؛ الشيعة و الرجعه، ج1، ص 155.
6- عن أبي عبدالله (عليه السلام) في خبر اللوح :« ثم أکمل ذلک بابنه رحمه للعالمين، عليه کمال موسي، و بهاء عيسي، و صبر أيوب، ستذل أوليائي في زمانه، و يتهادون رؤوسهم، کما تهادي رؤوس الترک و الديلم، فيقتلون و يحرقون، و يکونون خائفين مرعوبين و جلين، تصبغ الارض من دمائهم، و يفشو الويل و الرنين في نسائهم، أولئک أوليائي حقاً، بهم أدفع کل فتنهٍ عمياء حندس، و بهم أکشف الزلازل، و أرفع عنهم الآصار و الأغلال، اولئک عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون ». کمال الدين، ج1، ص 311؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج2، ص 297؛ اعلام الوري، ص 371؛ اثبات الوصيه، ص 226؛ اقول: کل ذلک في زمان الغيبه، لا في أيام ظهوره (عليه السلام)؛ لأن المؤمنين في ديامه في کمال العزه.
7- عن ابن عباس: ثم يخرج السفياني و الفلاني فيقتتلان حتي يبقر بطون النسائ، و يغلي الأطفال في المراجل. ابن حماد، فتن، ص 83؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 51.
8- عن أرطاة: يقتل السفياني کل من عصاه، و ينشرهم بالمناشير، و يطحنهم بالقدور ستة أشهر. حاکم، مستدرک، ج4، ص 520، الحاوي للفتاوي، ج2، ص 65؛ منتخب کنز العمال، ج6، ص 31 ( حاشيه ي مسند احمد )؛ احقاق الحق، ج13، ص 293.
9- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« و الذي نفسي بيده؛ لا تذهب الدنيا حتي يمر الرجل علي القبر فيمرغ عليه و يقول: يا ليتني کنت مکان هذا القبر و ليس به الدين إلا البلاء... ». احمد، مسند، ج2، ص636؛ مسلم، صحيح، ج4، ص 2231؛ المعجم الکبير، ج9، ص 410؛ مصابيح السنه، ج2، ص 139؛ عقد الدرر، ص 236.
10- عن أبي حمزة الثمالي، قال: سمعت أبا جعفر محمد بن علي يقول: « ... يا أبا حمزه؛ لا يقوم القائم إلا علي خوف شديد، و زلازل، و فتنه، و بلاء يصيب الناس، و طاعون قبل ذلک، و سيف قاطع بين العرب، و اختلاف شديد بين الناس، و تشتت في دينهم، و تغير من حالهم حتي يتمني المتمني الموت صباحاً و مساءً من عظم ما يري من کلب الناس، و أکل بعضهم بعضاً ». نعماني، غيبه، ص 235؛ طوسي، غيبه، ص 274؛ اعلام الوري، ص 428؛ بحار الانوار، ج52، ص 348؛ اثبات الهداة، ج3، ص 540؛ حلية الابرار، ج2، ص 626؛ بشارة الاسلام، ص 82.
11- حذيقه عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« ليأتين عليکم زمان بتمني الرجل الموت من غير فقر ». ابن ابي شيبه، مصنف، ج15، ص 91؛ مالک، موطا، ج1، ص 241؛ مسلم، صحيح، ج8، ص 182؛ احمد، مسند، ج2، ص 236؛ بخاري، ج9، ص 73؛ فردوس الاخيار، ج5، ص 221.
12- عن ابن عمر: « ليأتين علي الناس زمان يتمني فيه المؤمن لو أنه في فلک مشحون هو و أهله يموج في البحر من شده ما في الارض من البلاء ». عقد الدرر، ص 334.
13- عن حذيقة بن اليمان قالک قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم)- فذکر الملاحم و قال في اخرها- :« و يباع الأحرار للجهد الذي يحل بهم، يقرون بالعبوديه الرجال و النسائ، و يستخدم المشرکون المسلمين، و يبيعونهم في الأمصار، لا يتحاشي لذلک بر و لا فاجر، يا حذيقه: لا يزال ذلک البلاء علي أهل ذلک الزمان حتي ذذا أيسوا و قنطوا و ساؤوا الظن ألا يفرج عنهم-: إذ بعث الله رجلاً من أطائب عترتي و أبرار ذريتي، عدلاً، مبارکاً، زکياً لا يغادر مثقال ذره، يعز الله به الدين، و القرآن، و الإسلام و أهله، و يذل به الشرک و أهله، يکون من الله علي حذر، لا يغتر بقرابته، لا يضع حجراً علي حجر، و لا يقرع أحداً في ولايته بسوط إلا في حد يمحو الله به البدع کلها، و يميت به الفتن کلها، يفتح الله به باب [ کل] حق، و يغلق به کل باب باطل، يرد الله به سبي السملمين لأمتک و ذريتک! فقال:- اسمه کاسمي، و اسم دبيه کاسم دبي، لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد، لجعل الله مقدار ما يکون فيه ما ذکرت ». ملاحم ابن طاووس، ص 132. نقلاً عن فتن السليلي. و کتاب التشريف بالمنن في التعريف بالفتن 246 ح 384: « فيه جميع ما ذکرت ».
14- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« ليأتين علي هذه الأمه يوم يمسون يتسائلون بمن خسف الليلة کما يتسائلون بمن بقي من ال فلان، و هل بقي من آل فلان ». المطالب العاليه، ج4، ص 348.
15- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« من أشرط الساعه: الفالج، و موت الفجأه ». شحري، امالي، ج2، ص 277.
16- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« لا تقوم السعه حتي يظهر الموت الأبيض ». قالوا: يا رسول الله، و ما الموت الأبيض؟ قال: « موت الفجأه » الفائق، ج1، ص 141.
17- قال أمير المؤمنين (عليه السلام) :« بين يدي القائم موت أحمر و موت أبيض. و أما الموت اتلأبيض، فالطاعون ». عماني، غيبه، ص 277؛ طوسي، غيبه، ص 267؛ اعلام الوري، ص 427؛ خرائج، ج3، ص 1152؛ عقد الدرر، ص 65؛ الفصول المهمه، ص 301؛ صراط المستقيم، ج2، ص 249؛ بحار الانوار، ج52، ص 211.
18- عن أبي جعفر الباقر (عليه السلام) :« لا يقوم القائم إلا علي خوف شديد، و طاعون قبل ذلک ». بحار الانوار، ج52، ص 348.
19- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« يا علي و ذلک حين تغيرت البلاد، و ضعف العباد، و اليأس من الفرج، فهند ذلک يظهر القائم المهدي من ولدي ». ينابيع الموده، ص 440؛ احقاق الحق، ج13، ص 125.
20- عن أبي حمزة، قال سمعت أبا جعفر (عليه السلام) يقول: « .. و خروجه إذا خرج عن اليأس و القنوط ». بحار الانوار، ج52، ص 348.
21- قال علي (عليه السلام) :« و ليکونن من يخلفني في دهل بيتي، و ذلک بعد زمان کلح مصفح يشتد فيه البلاء، و ينقطع فيه الرجاء ». ابن المنادي، ملاحم، ص 65؛ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص 276؛ المسترشد، ص 75؛ مفيد، ارشاد، ص 128؛ کنز العمال، ج14، ص 592؛ غاية المرام، ص 208؛ بحار الانوار، ج32، ص 9؛ احقاق الحق، ج13، ص 314؛ منتخب کنز العمال، ج6، ص 35.
22- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« بلاء يصيب هذه الأمه حتي لا يجد الرجل ملجاً يلجأ إليه من الظام ». شافعي، بيان، ص 108.
23- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« ينزل بأمتي في اخر الزمان بلاء شديد من سلطنهم، لا يجد المؤمن ملجاً يلتجيء إليه من الظلم ». عقد الدرر، ص 43.
24- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« أبشروا بالمهدي من ولد فاطمه. يظهر من جهه المغرب، فيملأ الأرض عدلاً، فقيل: يا رسول الله: و متي يکون ذلک؟ فقال: « إذا ارتشي القضاه، و فجرت الأمه » و هو الفريد الغريب قيل: و کيف ذلک يا رسول الله؟ قال: « ينفرد من دهله و يتغرب عن وطنه ». احقاق الحق، ج19، ص 679.
25- قال الباقر (عليه السلام) :« لا ترون الدي تتنظرون حتي تکونوا کالمعزي الموات التي لا يبالي الخابس أين يضع يده فيها، ليس لکم شرف ترقونه، و لا سناد تسندون إليه أمرکم ». کافي، ج8، ص 213؛ بحار الانوار، ج52، ص 246.
26- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« لتأتيکم بعد يأربع فتنٍ:
الأولي: يستحل فيها الدماء.
و الثانيه: يستحل فيها الدماء و الأموال.
و الثالثه: يستحل فيها الدماء و الأموال و الفروج.
و الرابعه: سماء عمياء، مطبقه تمور مور السفينه في البحر حتي لا يجد أحد من الناس منها ملجاً تطير بالشام، و تغشي العراق، و تخبط الجزيره، يدها و رجلها يعرک الأنام فيها البلاء عرک الأديم، لا يستطيع من الناس يقول. مه؟ مه؟ لا ترفعونها من ناحيه إلا انفتقت من ناحيه أخري ». ابن طاووس، ملاحم، ص 21؛ کمال الدين، ج2، ص 371.
27- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« ستکون بعدي فتن منها فتن الأحلاس، يکون فيها هرب و حرب، ثم من بعدها فتن أشد منها، کلما قيل: انقطعت تمادت، حتي لا يبقي بيت من العرب إلا دخلته، و لا مسلم إلا وصلته حتي يخرج رجل من عترتي ». عقد الدرر، ص 50.
28- قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) :« ستکون فتنه لا يهدأ منها جانب إلا جاش منها جانبان حتي ينادي منادٍ من السماء إن أميرکم فلان، أي المهدي ». احقاق الحق، ج13، ص 295؛ احمد، مسند، ج2، ص 371.
29- قال عمار بن ياسر: دعوة أهل بين نبيکم في آخر الزمان، فالزموا الأرض، و کفوا حتي تروا قادتها: فإذا خالف الترک الروم، و کثرت الحروب في الأرض؛ ينادي مناد علي سور دمشق: ويل من شر قد اقترب ». طوسي، غيبه، چاپ جديد، ص 441؛ بحار الانوار، ج52، ص 212.
30- قال الرضا (عليه السلام) :« قدام هذا الأمر قتل بيوح »، قلت و ما البيوح؟ قال: « دائم لا يفتر » قرب الاسناد، ص 170؛ نعماني، غيبه، ص 271.
31- محله اي در شهر مدينه که محل اقامت نماز استسقا (باران ) بود؛ معجم البلدان، ج1، ص 109.
32- پس از شهادت امام حسين (عليه السلام) و قيام مردم مدينه عليه يزيد، اهل مدينه به دستور يزيد قتل عام شدند و در آن واقعه بيش از ده هزار نفر کشته شدند و اين محل همان « حرة واقم » است؛ معجم البلدان، ج2، ص 249.
33- عن أبي هريرة: « تکون بالمدينه وقعه تفرق فيها آحجار الزيت، ما الحره عندها إلا کضربه سوط، فينتحي عن المدينه قدر بريدين، ثم يبايع المهدي ». ابن طاووس، ملاحم، ص 58.
34- عن أبي قبيل: « يملک رجل من بني هاشم، فيقتل بني أميه حتي لا يبقي منهم إلا اليسير، لا يقتل غيرهم، ثم يخرج رجل من بني أميه يقتل بکل رجل اثنين حتي يبقي إلا النساء ثم يخرج المهدي ». ملاحم، ابن طاوس، ص 59.
اقول هذا کنايه عن کثره وقوع القتل في الرجال: و أبو قبيل هذا، اسمه حي بن هاني المعافري توفي عام 128 هـ قبل: کان له علم بالملاجم و الفتن. و ذکره الساجي في الضعفاء، و حمي عن ابن معين، أنه ضعفه، و أورده ابن حبان في الثقات و قال: کان يخطئ. تهذيب الکمال، ج5، ص 313؛ تهذيب التهذيب، ج3، ص 64؛ سير أعلام النبلاء، ج5، ص 214.
35- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« و الذي نفسي بيده » لا تذهب الدنيا حتي يأتي علي الناس يوم لا يدري القاتل فيهم قتل، ولا المقتول فيم قتل، يکون الهرج، القاتل و المقتول في النار ». فردوس الاخبار، ج5، ص 91.
36- قال أمير المؤمنين (عليه السلام) :« ... بين يدي القادم موت أحمر و موت أبيض، فالموت الأحمر فالسيف، و أما الموت الأبيض، فالطاعون ». نعماني، غيبه، ص 277؛ مفيد، ارشاد، ص 359؛ طوسي، غيبه، ص 267؛ صراط المستقيم، ج2، ص 249؛ بحار الانوار، ج52، ص 211.
37- قلت لأبي عبدالله (عليه السلام) کان أبو جعفر الباقر (عليه السلام) يقول: لقائم ال محمد غيبتان: أحدهما أطول من الأخري؟- قال: « نعم... و يشمل الناس موت و قتل ». نعماني، غيبه، ص 173؛ دلائل الامامه، ص 293؛ تقريب المعارف، ص 187؛ بحار الانوار، ج52، ص 156.
38- شهري در سه ميلي ( شش کيلومتري) کوفه است؛ معجم البلدان، ج2، ص 328.
39- عن جابر، قلت لأبي جعفر (عليه السلام): متي يکون هذا الأمر؟ فقال: « أني يکون ذلک يا جابر، و لما تکثر القتلي بين الحيره و الکوفه ». طوسي، غيبه، چاپ جديد، ص 446؛ اثبات الهداة، ج3، ص 728؛ بحار الانوار، ج52، ص 209.
40- الصادق (عليه السلام) :« قدام القائم موتان: موت أحمر و موت أبيض حتي يذهب من کل سبعه خمسه ». کمال الدين، ج2، ص 665؛ العدد القويه، ص 66؛ بحار الانوار، ج52، ص 207.
41- أمير المؤمنين (عليه السلام) :« لا يخرج المهدي حتي يقتل ثلث، و يموت ثلث و يبقي ثلث ». ابن حماد، فتن، ص 91؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 58.
42- عن مدلج بن هارون بن سعيد قالک سمعت أمير المؤمنين علي (عليه السلام) يقول لعمر- في ضمن کلام طويل إلي أن قال...: فبکي عمر، و قال: إني أعوذ بالله مما تقول: قال: فهل لذلک علامه؟ قال: « نعم، قتل فظيع، و موت سريع، و طاعون شنيع ». حصيني، هدايه، ص 31.
43- ارشاد القلوب، ص 286.
44- مدينه المعاجز، ص 133.
45- حليه الابرار، ص 601.
46- عن محمد بن مسلم و أبي بصير قالا: سمعنا أبا عبدالله يقول: « لا يکون هذا الأمر حتي يذهب ثلثا الناس، فقلنا له: فإذا ذهب ثلثا الناس فمن يبقي؟ فقال: « أما ترضون أن تکونوا في الثلث الباقي ». طوسي، غيبه، چاپ جديد، ص 339؛ کمال الدين، ج2، ص 655؛ اثبات الهداه، ج3، ص 510؛ بحار الانوار، ج52، ص 207؛ الزام الناصب، ج2، ص 136؛ ابن حماد، فتن، ص91؛ کنز العمال، ج14، ص 587؛ متقي هندي، برهان، ص 111.
47- عن الصادق (عليه السلام) :« لا يکون هذا الأمر حتي يذهب تسعه أعشار الناس ». الزام الناصب، ج2، ص 136، 187؛ عقد الدرر، ص 54، 59، 63-65، 237؛ نعماني، غيبة، ص 274؛ بحار الانوار، ج52، ص 242.
48-عن علي (عليه السلام) :« و لا يبقي من الناس في ذلک الوقت إلا ثلثهم ». حصيني، هدايه، ص 31؛ ارشاد القلوب، ص 286.
49- عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) :« يقتل من کل عشره آلاف تسعه آلاف و تسعمائه، لا ينجو منها إلا اليسير ». مجمع الزوائد، ج5، ص 188.
50- ابن سيرين: « لا يخرج المهدي حتي يقتل من کل تسعه سبعه ». ابن طاووس، ملاحم، ص 78.
طبسي، نجم الدين؛ (1385)، دولت موعود، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ ششم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}